اشعارشهادت امام حسن(ع)
مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان

دست و پا ميزني و بال و پرت ميريزد

گريه ي خواهر تو روي سرت ميريزد

 

بهتر است سعي كني اين همه سرفه نكني

ورنه در طشت تمام جگرت ميريزد

 

در تقلاي سخن گفتني اما نه... نه...

جگرت از دهنت دور و برت ميريزد

 

خبرش پخش شده زهر تو را خواهد كشت

بي سبب نيست كه اشك پسرت ميريزد

 

جگرت،بال و پرت،اشك ترت ريخت ولي

چه كسي هست كه با نيزه سرت ميريزد؟

هاني امير فرجي

********************

تو وارث تمامی غم های مادری

مسموم زهر کاری یک کوچه و دری

 

نام تو با بقیع گره ای کور خورده است

همسایه همیشگی حوض کوثری

 

تو مادری ترین امامان شیعه و...

درد آشنای درد دل چاه و حیدری

 

لعن خدا بر آنکه مذلت خطاب کرد

انگار نه انگار نوه پیمبری

 

کمتر به خود به پیچ از این التهاب زهر

چیزی نمانده است که پر در بیاوری

 

خود،کربلاست هروله دور بسترت

اما حزین کرب و بلای برادری

 

بی اختیار یاد غم شام می کنی

وقتی که چشمهات می افتد به معجری

 

این تیرها که بغض جمل بر تن تو زد

شد نیزه سنان و رگ گردن تو زد

علی آمره

**************

حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است

اشک او راوی یک عمر غم و آزار است

روز و شب گریه کن روضه ی یک مسمار است

قلب او زخمی از ضرب در و دیوار است

 

داغهایی که کشیده است همه معروف است

پس ببخشید اگر روضه من مکشوف است

 

در نماز شب و هنگام دعا می گرید

صبح با گریه او باد صبا می گرید

یاد آن کوچه و بی چون و چرا می گرید

بعد چل سال بیادش همه جا می گرید

 

قصد این بار من از شعر که آقا بوده

قسمت انگار کمی روضه زهرا بوده

 

زهر در تن نه که از غم جگرش می سوزد

یاد مادر که بیفتد به سرش می سوزد

غرق آتش در و پروانه پرش می سوزد

از همان روز حسن با پدرش می سوزد

 

کودکی بود ولی رنج پدر پیرش کرد

غم مادر دگر از زندگی اش سیرش کرد

 

نه فقط زخم زبان از همه مردم بوده

زهر در بین غم و غربت او گم بوده

قاتلش آتش و آن خانه و هیزم بوده

دست سنگین همان کافر دوم بوده

 

ابتدا چادر مشکی حرم سوخته بود

بعد هم تیر کفن را به بدن دوخته بود

 

داشت آن روز به لب روضه ای از سر می خواند

قصه درد و غم و غربتِ حیدر می خواند

داشت از سوز جگر روضه مادر می خواند

بعد هم روضه جانسوز برادر می خواند

 

چشمش افتاد به چشمان برادر، با آه

گفت لا یوم کیومک به ابا عبدا...

 

((دل من دست خودش نیست اگر می شکند))

قصه کرببلای تو کمر می شکند

دل زینب هم از آن رنج سفر می شکند

بر سر دیدن تو شام چه سر می شکند

 

صوت قرآن تو در شام شنیدن دارد

چوب دست از لب و دندانت اگر بردارد

 

مهدی چراغ زاده

*********************

جگر پاره شده مرهم بی یاور ها

درد و غم زخم زده بر جگر مادر ها

 

این چه رسمی ست که یک عده پرستوی غریب

بنشینند درون قفس همسرها!؟

 

این چه رازی ست!چرا چشم به در می دوزد

این چه رازی ست!چه دیده ست به پشت درها

 

گفت:"لا یوم..."که راه نفسش بند آمد

جای شکر است نبوده خبر از خنجر ها

 

لحظه ی تشنگی اش آب عذابش میداد

زیر لب داشت امان از جگر دختر ها

 

سایه اش بود همان چادر زینب بر او

باز هم شکر که بوده ست دگر معجر ها...

 

یحیی نژاد سلامتی

********************

ابري شدم به نيت باران شدن فقط

مور آمدم براي سليمان شدن فقط

 

بايد ز گوشه چشم تو کاري بزرگ خواست

چيزي شبيه حضرت سلمان شدن فقط

 

بايد به شيعه بودن خود افتخار کرد

راضي نمي شوم به مسلمان شدن فقط

 

دنياي ديگريست اسيري و بردگي

آن هم به دام زلف کريمان شدن فقط

 

لا يمکن الافرار ز تير نگاه تو

چاره رسيدن است و قربان شدن فقط

 

در خانه ي کريم کفايت نمي کند

يک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط

 

اين لطف فاطمه است و عشق است تا ابد

سرمست از نواي حسن جان شدن فقط

 

فکري براي پر زدن بال من کنيد

من را اسير زلف امام حسن کنيد

 

آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده

بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده

 

پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش

خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده

 

يک چشم خواهرت به تو يک چشم بین تشت

تشت مقابلت پر خون جگر شده

 

از ناله هات زينب تو هول کرده است

گويا که باز واقعه ي پشت در شده

 

اي واي از مصيبت تابوت و دفن تو

واي از هجوم تير و تن و چشم تر شده

 

مي گفت با حسين اباالفضل وقت دفن

اين تيرها براي تنش دردسر شده

 

موي سپيد و کوچه و تابوت و زهر و تير

دوران غربت حسن اينگونه سر شده

 

يک کوچه بود موي حسن را سپيد کرد

يک اتفاق بود که او را شهيد کرد

 

مسعود اصلانی

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان